فندوووووووووووقفندوووووووووووق، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

فندوووووووق

یه روز خوب جمعه

1390/11/8 13:54
نویسنده : مامانی مریم
444 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی پنجشنبه بابا مجید قرار استخر رو با دوستاش OK کرد ، منم رفتم خونه مامان جون هاجر

البته قبلش یه شهریار گردی 3 ساعته با خاله داشتیم

مامان جون یه ست لباس مارک chico واست گرفته نارنجی شماره 1 با 3 تا لاک پشت روش

خیلی خیلی خومشل و ناز و کوچولو بود ... الهی قربون قد و بالات برم

شبم که تولد دایی جون مهدی بود و ما رفتیم اونجا و کیک خوردیم

12:30 بابا مجید اومد و رفتیم خونه و تا بخوابیم 2:30 شد

صبح جمعه که چشمم رو باز کردم باورم نمی شد ساعت 11:30 بود !!! خلاصه تا بابا مجید تنبل(!) بیدار شه و بره نون بربری بگیره و صبحونه بخوریم ظهر شد و بعدش ناهار رفتیم بیرون و من رفتم آرایشگاه و یه گشتی زدیم کمی خرید کردیم و شب خونه مامان جون برگشتیم واسه تولد نرگس جون دخترخاله شما!

جات خالی که نه فقط حیف ک نمی شد تو جمع بچه ها باشی

ستایش و نرگس و امیر رضا و یاسمن رقصیدن و ما جیغ کشیدیم

بعدشم بابا مجید شیطون شما همه رو برای رقص به زور از جا بلند کرد

خودش،دایی جون مهدی،عمو جون داود،عمو جون عباس و حتی باباجون علی رو

کلی خوش گذشت و بعد هم خاطره گفتیم و حسابی خندیدیم

خیلی روز خوبی بود

خدا رو شکرررررررررررررررررررر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

sahar
8 بهمن 90 16:01
khoshhalam k shadi azize delam, fandoghet be salamato to shadi donya biad golam, booooooooooooss


کجایی خاله سحر جونم دلم واست تنگیده بود خبببببببببببب
مامان یسنا
8 بهمن 90 16:02
مامانی لباسای مارک اشور بسیار بسیار عالین.توصیه میکنم یه دست بخری...
بهترین روزها رو برات ارزو مندم ودر انتظارتند.


ممنون مامان یسنا اره فهمیدم ولی مامانم خریده دیگه حتمنی طفلکی نمی دونسته اشکال نداره چشم خودم می خرم
آزي
9 بهمن 90 8:00
مريم جون انشا الله هميشه به خوشي باشين سال ديگه با ني ني نازتون برين تولد بعدشم واسه اون تولد بگيرين

ممنون ازی جونم سال دیگه ایشالا با فندووق بیاییم جشن زایمان خاله ازی جووووووووووون
مامان مریم
9 بهمن 90 10:17
ان شاالله سال بعد نی نی پیشتونه و توی تولد با بچه شیطونی می کنه


ایشالا با فندووووووق بیاییم تولد کوچولوی شما عزیزم